احتمالا بارها این عبارت را شنیدهاید که(محتوایی که برای همه باشد درواقع برای هیچکس نیست.) اما این عبارت به چه معناست و چگونه میتوان آن را تحلیل کرد؟
همه میدانیم که هرشخص، علایق و عقاید مختص به خود را دارد و شخصی که به قصد تولیدمحتوا برای همه، محتوا ایجاد میکند، الزامی است تا با موضوعات زیادی آشنا باشد و از آنها بنویسد. محتوایی که موضوعات زیادی داشته باشد، چیزی جز کلیگویی از چند موضوع نیست. محتوایی با چند موضوع، شاید توجه بسیاری را برانگیزد، اما توجه به معنای تحسین نیست و با قاطعیت میتوان گفت هیچکس به قصد تولیدمحتوا برای همه موفق نشده است.(شاید هم شده باشد، اما گذری.) زیرا فضای اینترنت، پر شده از محتواهای تخصصی و غیرتخصصی و تا وقتی که محتواهای تخصصی در اینترنت وجود دارد، به معنای واقعی هیچکس از کلیگویی بهره نمیبرد.
ست گودین، در یادداشتی گفته بود:(به جای نوشتن برای بزرگترین گروه ممکن، به دنبال تولیدمحتوا برای کوچکترین گروه ممکن باشیم.) این جمله، اهمیت مخاطب فرضی را نمایش میدهد.
ما برای تولیدمحتوای دقیق و رسیدن به جزئیات، نیاز به مخاطب فرضی داریم. برای ساخت یک مخاطب فرضی، از کوچکترین موارد گذر نکنید. نام، سن، علایق و…
تمام اینها میتوانند مواردی موثر برای ساخت مخاطبی فرضی باشند. با ساخت مخاطب فرضی میتوانیم خود را جای وی قرار دهیم و بر اساس علایق و دیگر موارد، سوالاتی را مطرح کنیم. هرچه مخاطب ما دقیقتر باشد، درنهایت محتوای ما جزئیتر خواهد بود.
بسیاری از تولیدکنندگان، این موضوع را اشتباه میدانند و هدف قرار دادن گروهی بزرگ را ترجیح میدهند، اما چرا؟
دستهی اول تولیدکنندگان مخالف آنهایی هستند که آگاهی کاملی نسبت به این موضوع ندارند و اینگونه میاندیشند که:(هرچه گروه هدف قرار گرفته بزرگتر، مخاطب بیشتر!)
و اما گروه دوم. این نوع تولیدکنندگان آگاهی بیشتری نسبت به گروه اول دارند و دلیل مخالفت اغلب آنان را میتوان اینگونه بیان کرد:(آنان گمان میکنند هنگامی که گروهی کوچک را در نظر بگیرند و آن گروه علاقهای به محتوای آنان نشان ندهد، آن ها درواقع شکست خوردهاند.) اما شکست، جزوی جدانشدنی از فرآیند پیروزی است و بدون شکست، نمیتوان پیروز شد.
آخرین دیدگاهها