وقتی یک روز از انتشار بازمیمانی، انگار روز اولی است که مینویسی. هرچه مینویسی، بد میشود و دچار اهمالکاری میشوی. ثانیهها کش میآیند و همچنان ننوشتهای. کتابها را ورق میزنی و صفحاتی را میخوانی، ولی انگارنهانگار. هرروز که میگذرد، از نوشتن و انتشار متنفر و متنفرتر میشوی و بعد از چند ماه، روزی میرسد که دیگر هیچ علاقهای به انتشار نداری.
ما همه چند روز غفلت در انتشار را تجربه کردهایم، اما مهم این است که بازهم منتشر کنیم. مهم این است که دچار اهمالکاری نشویم و مهم این است که همچنان بنویسیم.
6 پاسخ
امیرعلی قابل تحسین هستی خیلی خوبه که پشتکار داری
لطف دارید🙏
سلام امیر علی عزیز
پیوستگی در یک کار و به اصطلاح ممارست و پشتکار زمینه ساز موفقیت های بزرگ است
همانطور که غلبه بر یاس و خستگی نیاز به امید منطقی دارد
این نوشته ناشی از تجربه بود یا صرفا تحلیلی روانشناختی؟
مهدیا
دوستت و خواننده ی نوشته هایت،🥰
سلام دوستعزیز، مرسی بابت نظرتون.
این نوشته کاملا حاصل از تجربه بود و من بارها و بارها با این موقعیت روبرو شدم.
موفق باشید.
اگر نوشتن و وبلاگنویسی یک اصل داشته باشد، این نکته است:
هرچقدر کمتر بنویسی، نوشتن برایت سخت و سخت تر خواهد شد.
ممنونم بابت نظرتون آقای جعفری🙏
نویسا باشید