بیشــترین وقت یک نویسنده، صرف خواندن مى شود تا بتواند بنویسـد. یک نویسـنده باید نیمى از یک کتابخانه را ورق بزند تا بتواند یک کتاب بنویســید.
دکتر جانسون
هنر نویسندگی با هنر خواندن معنا مییابد و شخصی که علاقهای به هنر نویسندگی دارد، باید هنر خواندن را نیز به خوبی درک کند. اما نکته اینجاست که چرا نویسندگی با مطالعه معنا مییابد؟ جواب این است که متن خوب با ارتباط دادن کتابها به همدیگر شکل میگیرد و همین روند، راههای مطالعهی اثربخش را ارزشمند میکند، برای اینکه برای ارتباط دادن کتب با یکدیگر، نیاز داریم تا در ابتدا آنان را به خوبی درک کنیم و بشناسیم.
چگونه ارتباط دهیم؟
یکی از راههای ساده برای ارتباط دادن، نوشتن در حاشیهی کتاب است. برای مثال وقتی بخشی از کتابی را میخوانید و از نظر شما میتوان آن را با کتابی دیگر ربط داد، فقط کافی است تا در حاشیههای کتاب از موضوع آن پاراگراف، صفحه و یا فصل بنویسید. بعدها وقتی کتابهایی با موضوعات مشابه به هم خواندید و از آنان یادداشت نوشتید، وقت آن است تا آنان را بازخوانی کنید و با استفاده از آنان یادداشت خود را بنویسید. مسلما وقتی آنان در یک موضوع باشند، هردو مکمل یکدیگرند و متن شمارا کاملتر میکنند. جدای از این همه فواید، نوشتن در حاشیههای کتاب لذتی تمامنشدنی دارد. وقتی کتاب پر میشود از یادداشتهای تو و متنهای نویسنده، انگار کتاب دیگر مختص به خود نویسنده نیست، بلکه کتاب محصول مشترک افکار تو با نویسنده است.
4 پاسخ
خیلی جالب بود
مرسی🙏
امیر علی عزیز سلام
بالاخره بعد از مدتی غیبت اجباری تونستم به صفحه گوشی ام نگاه کنم . یوقتایی نمیتونم و نباید ،😢
با اینکه همیشه سعی کردم با نگاه انتقادی و تحلیلی به نوشته هایت نظر بیندازیم اما این یکی واقعا عالی بود
چون خودم مرض حاشیه نویسی رو در حد اعلایی داشته ام ،😂
واقعا کتابی که حاشیه دار شده باشد اصالت پیدا میکند برا آدم. حاشیه هر جا بد باشه اینجا خوبه.
خصوصا که دریافت ها یا نظرات و انتقادات یا جذابیت ها یا جرقه های ناشی از مطالعه آن کتاب را نوشته باشی
آفرین به این تو
واقعا پسندیدم
میدونی که اهل تحسین بیخودی نیستم
گاهی اشکالاتی که از نطر من بوده هم گفته ام هر چند از نظر تو
وارد نبوده باشد.
ممنونم🙏