کارخانه‌ی محرک‌سازی

بسیاری از افراد، ایده‌هایی که به دست می‌آورند را اتفاقی تلقی می‌کنند و قشری دیگر، سرچشمه‌ی این نوع ایده‌هارا الهام می‌دانند. اما واقعیت چیست و یک ایده چگونه تولید می‌شود؟
همه‌ی ما در در قسمت ناخودآگاه ذهن خود یک کارخانه داریم، کارخانه‌ی محرک سازی. وظیفه‌‌ی این کارخانه ذهنی این است که با استفاده از معیارهایی مشخص محرک تولید کند.
محرک را می‌توان کلیتی از یک ایده دانست. کلیتی که به سبب آن نویسنده ترغیب به نوشتن از آن و تبدیل کردن آن به یک ایده می‌شود.(نویسنده را می‌توان به مجسمه‌ساز، محرک را به تخته‌سنگی مناسب مجسمه سازی و ایده را به مجسمه تشبیه کرد. مجسمه‌ساز، با استفاده از تخته‌سنگ و خلاقیتش مجسمه را شکل می‌دهد و درواقع ایده را می‌سازد.)
با این تشبیه، به این نتیجه می‌رسیم که نمی‌توان فقط به کارخانه اکتفا کرد و خلاقیت را کنار گذاشت، بلکه خلاقیت نویسنده است که به محرک جزئیات می‌بخشد و آن را به ایده‌ای قابل اجرا تبدیل می‌کند.
هر محرک، با توجه به معیارهایی ساخته شده است و آن معیارها نیز ریشه در زندگی و عقاید ما دارند. به طور مثال علایق، کنجکاوی‌ها و دانش ما بخشی از این معیارها هستند. این معیارها باعث می‌شوند محرک‌ها از یکدیگر متمایز باشند.
همانطور که گفتیم، محرک مانند سنگی برای مجسمه‌سازی نمونه‌ای کلی از یک ایده است، اما می‌توان به تدریج آن را به ایده نزدیک‌تر و پخته‌تر کرد.
(اگر می‌خواهی روی هنرت کار کنی، روی زندگی‌ات کار کن.) چندسال پیش که این جمله از چخوف را در جمعی شنیدم، هیچ تصور درستی از معنای این جمله نداشتم، اما به مرور زمان و با رسیدن به این نتیجه، این جمله را نیز به خوبی درک می‌کنم: برای بهبود محرک‌ها، نیاز است تا به زندگی خود بهبود ببخشید. روابطی سالم‌تر، افکاری عمیق‌تر، مطالعاتی پویا‌تر و پیوسته‌تر، بیشتر نوشتن و…
تمام این کارها می‌توانند برروی محرک‌ها اثری مثبت بگذارند.
برعکس این اندیشه نیز درست است: هرچقدر کم‌تر بنویسید، کم‌شوق‌تر بخوانید، روابط ناسالم‌تری داشته باشید و هزاران هزار مورد دیگر، تمام اینها اثراتی منفی روی محرک‌های شما خواهند گذاشت، پس از نقل‌قول چخوف به سادگی نگذرید و کمی به این جمله بیندیشید.(محر‌ک‌ها شاید بهانه‌ای باشند برای بهتر زندگی کردن.)
شاید برایتان سوال شده باشد که:(آیا فقط و فقط نویسندگان در ذهن خود کارخانه‌ی محرک‌سازی را دارند؟)
طبیعتا خیر. یک مدیر، محرک‌هایی برای بهتر مدیریت کردن دریافت می‌کند. محرک‌های یک دانش‌آموز آغلب به بهتر درس خواندن اختصاص دارد و ذهن یک مادر، محرک‌هایی درمورد نحوه بهتر تربیت کردن می‌سازد.
و در انتها، می‌توان گفت مهم‌تر از ایده، نحوه اجرا کردن آن است. نویسنده‌ای موفق است که بدون ایده نیز بتواند بنویسد و ایده را تنها بهانه‌ای برای بیشتر نوشتن بداند.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

13 پاسخ

  1. آفرين اميرعلي جان
    ماشاالله به اين همه پشتكار 👏👏👏👏👏👏
    نويسندگي با جسم و روحت اجين شده آدم شگفت زده ميشه از اين همه دانايي و تفكر تو اين سن و سال

  2. سلام
    امیر علی عزیز.
    یکی از کامنت ها تو را تحسین کرده بود بابت اینکه در سفر بودی و مطلب تازه گذاشته‌ای … اول اینکه سفر خوش بگذره
    دوم اینکه سفرنامه نویسی یا ثبت خاطرات سفر یکی از زمینه های مهم نویسندگی است ؛ این را غنیمت دان اگر سفری که رفته ای ابعاد قابل ثبت و ضبط دارد.

    اما این نوشته ات

    ۱. بسیاری از افراد ایده های ( را ) که به دست می آورند…( نشانه مفعولی باید کنار مفعول قرار بگیرد )
    ۲. (برخی) به جای قشری ( عربی نویسی بی جهت ! خصوصا که قشر بیشتر در تقسیم بندی های ماهیتی اجتماعی استفاده میشود نه بیان کمیتی از افراد جامعه
    ۳. آن قسمت مجسمه ساز و‌ تخته سنگ و مجسمه بسیار عالی و دقیق بود
    ۴.نوشتن بدون ایده در انتهای مطلب رو درک نکردم ممنون میشم توضیح بدی
    ۵. یک‌ طنز در حوزه کتابخوانی ،،👇
    بزرگواری 😉 که بعد از یک هفته به کتابخانه محله اش سر زد تا کتاب امانی را پس بدهد به کتابدار گفت این کتاب که امانت بردم خیلی خوب بود خصوصا از جهت کاراکتر پردازی و از نظر تعداد شخصیت ها و نفرات حاضر در متن داستان شاهکار بود ولی متاسفانه من خط اصلی داستان و سناریوی آنرا نفهمیدم و لذا نتوانستم سر دربیاورم از مقصود نویسنده
    کتابدار گفت بده کتاب را ببینم
    تا کتاب را گرفت ناگهان فریاد زد و گفت:
    ای خدا بگم‌ چکارت کنه مردک‌ ابله .. ده روزه زمین و زمان را ریختیم به هم که دفتر تلفن کتابخانه را پیدا کنیم نگو تو برداشتی بردیش با خودت ،😎🥸،😜

    روزگارت خوش‌ و آتیه ات پربار پسر خلاق و دوست داشتنی و نویسنده بزرگ روزگار پس از ما
    دوست تو‌
    مهدیا

  3. سلام امیر علی عزیز.
    نگران حالت شدم.
    سابقه نداشت یک ماه بگذرد و متنی منتشر نکنی شما.
    امیدوارم که حالت خوب و‌ کاغذ و قلمت به راه باشد.
    کاش خبری از خودت برسانی نویسنده ی نوجوان و اهل قلم روزگار آینده .
    مهدیا
    دوست تو و دوستدار تو

  4. امیر علی عزیز سلام
    نویسنده بزرگ روزگار بعد از من سلام
    دوست کوچک من سلام
    در تمام سالهای عمرم که انس با نوشتن و سرودن داشته ام این را فهمیده ام که در زمان گریستن، در زمان خندیدن ، برای به یادداشتن، برای از یاد انداختن ، برای ثبت گذشته ها ، برای آفرینش آینده ها، برای با همه بودن ، برای تنها بودن ، برای همه لحظه ها و برای همه احساس ها ….. چیزی بهتر از نوشتن و سرودن برای آدمی در دست نیست … نوشتن چه به نظم چه به نثر امن ترین پناهگاه آدم های اندیشمند است و نویسندگان بهترین پناهگاه انسانهای دیگرند …
    روز جهانی نویسندگی را به تو تبریک میگم پسر دوست داشتنی و نویسنده خوب روزگار ما
    بامید خواندن اولین اثر رسمی تو به زودی
    بامید دیدار ،🥰
    دوست تو
    مهدیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *